۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

با سنت غنی آشپزی چرا تقلید می کنیم؟

اگر منبع را اشتباه نکنم، کارل مارکس در ۱۸ برومر می گوید: « تاریخ خودش را تکرار می کند، نخست به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی!». در حوزه رستورانداری و امر فروش غذا در کشورمان، مصادیق این فرمایش جناب مارکس به وفور یافت می شود. از بدل رستوران آمریکایی Shake Shak که در خیابان میرداماد تهران باز شده و از رستوران اصلی فقط نامش را بر خود دارد، تا مرغ کنتاکی که با تقلب خود را شعبه اصلی معرفی می کند، هر چند که برند اصلی هم آش دهان سوزی نیست!
اما چرا تقلید و تقلب؟ آن هم به بدترین وجه ممکن؟ شما که بلدید رستوران را مدیریت کنید چرا از نام دیگری مایه می گذارید تا به ناچار دائم مقایسه شوید؟ شیوه برخورد و سلوک این نوگلان باغ (!) رستورانداری با مردم، خود حکایت دیگری است که در وقتش به آن خواهم پرداخت.
در میان انبوه رستوران های تازه تاسیس در تهران، خانه استیک مم مد، جالب توجه است. این رستوران ایده اصلی خود را از رستوران «نصرت» که در استانبول و دبی شعبه دارد به عاریت گرفته و سعی کرده کپی تر و تمیزی از آن ارائه دهد.
خدمه - که فقط در حضور مدیر رستوران بسیار مودب هستند - دقیقن مانند نصرت، عمومن سبیل مردانه ای دارند و به همان نحوی که خود آقای نصرت به آماده کردن غذای مشتریان بر سر میزشان می پردازد، عمل می کنند. البته بر اساس همان قانون مارکسی پیش گفته!
همه چیز ظاهرن خوب است، اما امان از شبی که آقای مدیر در رستوران حضور نداشته باشد! خدمه محترم تبدیل به لات های چاله میدان می شوند، به همدیگر فحش می دهند، به مردم بی اعتنا هستند، حتا با یکدیگر شوخی های جلف و جسمی می کنند! غذا را آشفته و به هم ریخته سر میز می آورند و ...
عیبش را گفتم هنرش را هم باید بگویم، همبرگر عرضه شده در این رستوران - به وقتی که مدیرش در آن جا حضور داشته باشد - یکی از بهترین همبرگر هایی بوده که در عمرم خورده ام. اما غذاها و دیگر پیش غذاها - یا به قول خودشان ساید ها! ـ حکایتی دارد.
سالادش، سالاد کاهوی پیچ به همراه گوجه فرنگی و خیار است و سس آن هم عبارت است از سرکه بالزامیک و روغن زیتون، اما نحوه عرضه آن به مشتری چنان است که انگار سالادی منحصر به فرد از میوه های جنگلی آمازون و سبزی های کوهی تبت ترکیب کرده اند!
بقیه اوضاع هم به همین ترتیب است، میزان افاده و نازی که برای عرضه غذا به خرج می دهند با خود غذا همخوانی ندارد و البته آنها هم پول ادا و اطوارشان را می گیرند و آنچه در این میان گمشده، طعم های اصیل و واقعی و احترام به خورندگان و میهمانان است.
تقلید کردن آنهم ارائه نسخه ای بومی از آنچه در مکان دیگری به شیوه دیگری عرضه می شود، فی نفسه بد نیست، به شرط آنکه احترام به مصرف کننده و حفظ و ارتقای کیفیت در نظر گرفته شود.
عکس ها از شخص آقای نصرت و بدل ایشان در تهران گرفته شده است.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر