۱۳۹۵ بهمن ۱۴, پنجشنبه

ادبِ آشپزی

من تردید وسواس گونه ای دارم که نکند مطالبم تکراری و ملال آور و موجب بی حوصلگی خوانندگان محترم و مهربان شود. اما چه کنم که موضوع پاکیزگی و نظم و ترتیب و مهربانی و ادب داشتن و حفظ سنت های خوب و پاسداری از میراث فرهنگی آشپزی ایرانی برایم بسیار مهم هستند. من ادب و نظم و پاکیزگی و مهربانی را چون مرهمی بر بسیاری از مشکلات می دانم. اگر آداب هر کاری را به جای آوریم، یعنی به وقت حضور در محل کار، جز انجام وظیفهٔ محوله، کاری نکنیم و اگر دستمان می رسد خدمت خلق و بر کارهای فروبسته وطن تدبیری کنیم و به وقت نشستن در خانه و در جمع خویشان و عزیزان و یاران، مهربانی کنیم و گپ بزنیم و خوراک بپزیم و یاری برسانیم، رسم و آدآب همسایگی و آداب شهروندی و رسم رفاقت را به جای آوریم و پاکیزگی درون و برون را سرلوحه قرار دهیم، آن وقت تردید ندارم که مشکلات را اندک اندک، دست در دست هم حل می کنیم. کارها که بر مدار صحت و درستی بگردد، معضلات یکی حل می شوند و گره از کارها گشوده می شود. ارنه به انتظار نشستن برای حل تمامی معضلات از سوی دولت و دیوان، کاری البته عبث و بیهوده است. بر این پایه بسیاری از مشکلات حاصل بی ترتیبی و نظم گریزی و به یکسو نهادن آدابِ کار است.
در فاجعهٔ ساختمان پلاسکو، همراهی و همدردی و مهرورزی مردم با آتش نشانان و خانواده های گرفتارشدگان در آوار و آتش و مالباختگان، حداقل مرهمی بود بر دردهای روحی آنان. مردم نازنین ایران ممکن است در زندگی روزمره گاهی با یکدیگر به نامهربانی و درشتی سخن بگویند یا به وقت رانندگی، بی رحمانه بر یکدیگر سبقت بگیرند، یا بعض مواقع در معامله با یکدیگر ناراستی پیشه کنند، اما به هنگام درد و گرفتاری و سیل و زلزله و جنگ و بیماری، ناراحتی ها را به کناری گذارده و برای تخفیف آلام هموطنان سر از پا نمی شناسند. در همین هشت یا نه روزی که ماموران به کارِ کنار زدن آوار این حادثه شوم بودند، ده ها نفر تهیه خوراک و آب نوشیدنی و میوه و آب میوه را محض یاری رساندن به هموطن و همشهری عزیز بر عهده گرفته و آنچه از دستشان ساخته بود، کردند. شاهدان تعریف می کنند که هر روز سینی های بزرگی از لقمه غازی هایی که زنان مکرم خانه دار ساخته بودند به آنجا می رسید. به وقت ناهار یا شام، صنف محترم کبابی تعداد زیادی غذا می فرستادند و صاحبان غذاخوری های اطراف، دکان های خود را گشوده و مردمان خسته و گرسنه را پناه و خوراک می دادند. از میان اخباری که هر لحظه می رسید و گاه نیشی هم بر مردم ایستاده در خیابان می زد و گله می کرد و تقصیر را بر گردن آنان می گذاشت، خبرهای لطیف و مهر آمیز مانند اینها، به یادمان می آورد که ما همچنان ملتی مهربان و همنوع پرور هستیم و به گاهِ حادثه دلخوری ها را فرو می گذاریم و به دستگیری مصیبت زدگان می شتابیم. خبر تسکین دهندهٔ دیگر، همدردی همزبانان معزز افغانستانی بود باجمله ای دلچسب و مهر امیز که «جانِ ایران، جانِ افغانستان است.»
برای آنکه طعم تلخ و ناگوار مصائب چند هفتهٔ گذشته را فراموش کنیم، دست به کار طبخ خوراکی لذیذ شویم. خوراکی ساده و مقوی که خوردنش به وقت زمستان موجب گرمی و قوت جسم و شادی روان می شود. برای طبخ این خوراک محترم کدوی حلوایی متوسط القامه ای را ابتیاع فرموده، برش داده و گوشتش را از تخم و پوست جدا کنید، در دیگچه ای با اندکی آب بپزید تا نرم شود، سه - چهار استکان عدس یا بیشتر، با چند پیاز فندقی هم جداگانه بپزید، عدس ها که پختند با کدوهای نرم شده بیامیزید و بکوبید و فلفل و نمکش را اندازه کنید، بر رویش اندکی روغن زیتون خوشبوی رودباری بریزید و با نان بربری یا هر نان دیگری که می خواهید بر سر خوان ببرید. خوراکی است بس نیکو و طعمی دلپذیر و بی مانند دارد. به رسم همیشه هم سفرگان را از هر سو بخوانید، یاران و خویشان و همسایگان و غریبه و آشنا. گردآوردن مردمانِ تنها بر سر سفره و بر پاداشتن ضیافتی ساده و مهرآمیز که هر لحظه اش قرین محبت و لذت همنشینی و حظ جسمی و روحی باشد، سعادتی است بزرگ.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر