۱۳۹۵ خرداد ۲۴, دوشنبه

سنت خوراک تعارفی دادن


رسم غذا به تعارف به همسایگان دادن سنتی دلپذیر و دوست داشتنی بود و هست. مادرم - که خداوند او را حفظ کناد - وقت ناهار هر کس را که در نزدیکی خانه ما بود و ظن به تنهایی یا ناتوانی اش در تهیه غذا می رفت از دستپختش بی نصیب نمی گذاشت.
کارگر و رفتگر و همسایه ی تنها و نانوا و نمکی، سر ظهر در خانه ما سهمیه ای داشتند. مادرم سینی غذا را را با سبزی خوردن و ماست و نان و تنگ آب خنک یا شربت حاضر می کرد و ما به تعارف به دستِ خورنده اش می رساندیم. بعضی هم خود، در خانه ی ما حاضر شده و با خودبرکت آورده و ناهار را همان جا میل می کردند.
هنوز هم مادرم با درد پا و سختی حرکت، کم پیش می آید خوراکی بپزد ولو گوجه و تخم مرغ ساده، و سهم زن پا به ماهِ همسایه و پیرمرد تنهای روبروی خانه را در آن نگنجاند. این به ضیافت خواندن آدمهای دور و نزدیکش در ماه مبارک به اوج می رسد و به وقت افطار سینی های آماده را به در خانه ها می فرستد و یا خانواده و دوست و آشنا را به افطاری می خواند. از این ضیافت های افطاری ساده و خوشمزه، خودم و دوستان جوانی ام خاطرات زیادی داریم. مادر، خالصانه اعتقاد دارد که این روزیِ مردمان است که اینجا فرود آمده و ما مامور عرضه اش هستیم و چه راست می گوید.
رزق ما با پای میهمان می رسد/میزبان ماست هر کس شود میهمان ما (صائب تبریزی)



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر