۱۳۹۵ فروردین ۲۹, یکشنبه

بزم آورد یا ساندویچ ایرانی!


یکی دو نسل پیش از ما، اصطلاح «قاضی/غازی» برای غذایی که لای نان پیچیده شده، بسیار متداول بود. البته اصل کلمه که هنوز کم و بیش در زبان عربی برخی از کشورها رواج دارد « لقمة القاضی/ الغازی» بود که با هر دو شیوه نوشتن صحیح است معنی آن «لقمه ی قاضی» یا «لقمه ی جنگجو» است. در هر دو این مشاغل، قاضی ای که از صبح به مسند قضا تکیه می زد و تا شام به قضاوت و سربازی که از طلوع آفتاب تا غروب به نبرد و «غزا» مشغول بود، فرصتی برای صرف غذا باقی نمی ماند. پس غذا را لقمه کرده برای قاضی می بردند و سرباز هم در توشه جنگی خود لقمه ای برای سد جوع حمل می کرد.
«لقمة القاضی/غازی» در زبان فارسی به «قاضی» تقلیل پیدا کرد و در سالهای گذشته مادران برای ناهار فرزندان در مدرسه از شام شب یا نان و پنیر صبحانه «قاضی» می ساختند و به دست فرزند می دادند تا گرسنه نماند.
اما این لقمه ها یا ساندویچ ها در ایران، بزم آورد (با فتحه ب ) خوانده می شدند و وقتی معرب شد به زماورد ( با ضمه بر ز) نامیده شدند. زماورد در زبان عربی این چنین معنی شده است:
زُماوَرد: ( اسم )
الزُّمَاوَرْدُ : طعامٌ من البيضِ واللحم
الزُّمَاوَرْدُ : الرُّقاق الملفوف باللحم
الزُّمَاوَرْدُ : حلوى يقال لها لقمةُ القاضي ، ولقمةُ الخليفة
و در منابع فارسی به لقمه ی ساخته شده از ورقه های گوشت بریان و تخم مرغ پخته که دانه ها و سبزی های معطر بر آن بریزند و افشره لیموی تازه و سرکه بر آن بچکانند و نمک بر آن بپاشند و در نان نازک بپیچند، گفته شده است.
می گویند، پادشاهان قدیم و جنگاور ایران در میدان جنگ، بزم آورد را سواره به جای ناهار و شام میخورده اند.
نوع دیگر همین لقمه ها خوراکی است به نام دلماج، این خوراک در بین کردها و اقوام دیگر کوچ نشین رایج بوده و هست (ممکن است نام های دیگری داشته باشد). ترکیب نان خشک آب زده و پنیر و سبزیجات تازه یا خشک و گردوی خرد شده، که با دست گلوله کرده و سواران و مسافران می توانستند این لقمه ها را در حال سواری و کوچ بخورند.
بزم آورد ما یا همان زماورد شباهت تامی با آنچه ابتکارش منسوب به ارل (Earl سومین درجه القاب پادشاهی انگلستان بعد از دوک و مارکوئاس است) ناحیه ساندویچ انگلستان - مرحوم جان مونتاگو، ارل چهارم ساندویچ -است داشته. به جز آنکه ارل مذکور نمیتوانسته از پای میز قمار بلند شود و از این حیث بزم آورد ما پیشینه ی افتخار آمیز تری دارد!
عکس ها هم از بزم آورد من!، در روزی که هزارتا کار داشتیم و فرصت غذا پختن نبود، به ناچار یک بزم آورد بزرگ با پاره های مرغ بریان و سس خردل و مایونز و سبزی تازه و پیازچه و روغن زیتون ترتیب دادم.


























هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر